جدول جو
جدول جو

معنی درد چیدن - جستجوی لغت در جدول جو

درد چیدن
(زِ بُ دَ)
درد برچیدن. کنایه از تیمار و بیمارداری و درد دیگری بر خود گرفتن. (آنندراج). پیشینیان عقیده داشته اند که اگر کسی از راه تنفس دیفتری و گلودرد مریضی را به خود انتقال دهد مریض شفا یابد، و بسیار می شده که مادران نسبت به فرزندان این کار را می کرده و دردچین فرزندان می شده اند. (گنجینۀ گنجوی ص 60) :
پیش از آن بر راست و بر چپ می دوید
که بچینم درد تو چیزی نچید.
مولوی.
هر که را باشد دلی می چیند از چشم تو درد
هر که را نازی بود بیماردار چشم توست.
صائب (از آنندراج).
زردی از چهرۀ او نیر اعظم برداشت
چیده درد از بدنش نرگس بیمار بتان.
طالب آملی (از آنندراج).
همچو بیماری که چیند درد بیماری وحید
از خیال چشم بیمارش دل من خسته بود.
وحید (از آنندراج).
رجوع به دردچین شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرا چیدن
تصویر فرا چیدن
چیدن، برچیدن، جمع کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرو چیدن
تصویر فرو چیدن
چیدن، برچیدن، ترتیب دادن، ساز دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درپیچیدن
تصویر درپیچیدن
پیچیدن، تا کردن، لوله کردن، لفافه کردن، با کسی درافتادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از در دمیدن
تصویر در دمیدن
فوت کردن پف کردن (بچراغ نی وغیره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درد کردن
تصویر درد کردن
احساس دردی در عضوی از اعضای بدن، پایم درد میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرو چیدن
تصویر فرو چیدن
چیدن
فرهنگ لغت هوشیار
علاج کننده درد، عاشقی که آرزو کند درد و بلای معشوق بدو سرایت کند و فدای او گردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوز چیدن
تصویر دوز چیدن
((دَ))
توطئه چیدن، کلک زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درد کشیدن
تصویر درد کشیدن
Writhe
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از درد کردن
تصویر درد کردن
Ache
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از درد کردن
تصویر درد کردن
avoir mal
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از درد کشیدن
تصویر درد کشیدن
se tordre
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از درد کشیدن
تصویر درد کشیدن
retorcerse
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از درد کشیدن
تصویر درد کشیدن
meronta-ronta
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از درد کشیدن
تصویر درد کشیدن
kronkelen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از درد کردن
تصویر درد کردن
pijn doen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از درد کشیدن
تصویر درد کشیدن
บิดตัว
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از درد کردن
تصویر درد کردن
เจ็บ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از درد کشیدن
تصویر درد کشیدن
contorcersi
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از درد کردن
تصویر درد کردن
dolere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از درد کشیدن
تصویر درد کشیدن
wić się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از درد کردن
تصویر درد کردن
doer
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از درد کشیدن
تصویر درد کشیدن
contorcer-se
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از درد کردن
تصویر درد کردن
疼痛
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از درد کشیدن
تصویر درد کشیدن
扭动
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از درد کردن
تصویر درد کردن
boleć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از درد کردن
تصویر درد کردن
боліти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از درد کشیدن
تصویر درد کشیدن
звиватися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از درد کردن
تصویر درد کردن
schmerzen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از درد کشیدن
تصویر درد کشیدن
sich winden
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از درد کردن
تصویر درد کردن
болеть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از درد کشیدن
تصویر درد کشیدن
корчиться
دیکشنری فارسی به روسی